شاهدخت تاراشاهدخت تارا، تا این لحظه: 16 سال و 6 ماه و 25 روز سن داره
بهنود جانبهنود جان، تا این لحظه: 6 سال و 26 روز سن داره

دخترم تارا ***پسرم بهنود

برنامه های روز کودک

1392/7/19 19:44
نویسنده : مامانی
1,545 بازدید
اشتراک گذاری

به نام خدا

نگارش: 92/7/19

درود و دوصد بدرود بر یاران یکرنگ و بی ریا 

درود بر شکوفه پاییزی من   تصاوير زيباسازی|www.RoozGozar.com|تصاویر زیباسازی

جونم برات بگه این چند روزی که گذشت خیلی خوش به حالت بود و حسابی کیفور بودی

سه شنبه روز جهانی کودک بود که از طرف مهد بردنتون پارک بادبادک بازی و برنامه هایی هم براتون اجرا کردند.

بعدش هم برگشتین خونه ، این اولین باری بود که با دیگرخودت تنهایی  بدون من میرفتی جایی ،وقتی برگشتی خوشحال و با اعتماد به نفس میگفتی من دیگه شجاع شدم !!! تصاوير زيباسازی|www.RoozGozar.com|تصاویر زیباسازی

منم یه هدیه برای روز کودک بهت دادم . چهارشنبه هم رفتیم باشگاه مهرگان شرکت نفت و یه گروه نمایشی براتون نمایش جنگل سبز رو اجرا کردند که خیلی خوشت اومد و میگفتی چه زود تموم شد کاش دوباره شروع کنند! حدود یک ساعتی نمایش طول کشید و منم به درخواست جنابعالی کل یک ساعت رو فیلم گرفتم تا بعدا بتونی ببینیش یعنی رسماً مچ دستم از کار افتاد !!!

آخر نمایش هم همه ی بچه ها رفتن جلوی سن و همراه با بازیگران نمایش سرود ای ایران ای مرز پرگهر رو خوندند. بعدش هم رفتی بالا و باهاشون عکس انداختی

امروز جمعه هم سینما براتون رایگان فیلم گذاشته بود که اینجانب مامان بی حواست یادش رفت که ببرت سینما و هنگامی که فهمید دیگه کار از کار گذشته بود. مامانه تو داری؟!

دیگه چی : پروژه لباس تولدت هم بالاخره به اتمام رسید و دقیقاً همون روز تولدت عقد دخترعموی منه و باید بریم اونجا قرش بدیم      یعنی از سه شنبه تا جمعه میریم خونه مامان جونم اینا و آبجی جونم اینا تلپینگ ... و آرامش را در آغوش میگیریم. (تارایی نمیدونم اون زمان که تو بزرگ شدی و رفتی سراغ زندگی خودت هم همینطور تو خونه من در کنار مادرت احساس آرامش خواهی کرد یانه؟)

دیروز پرسیدی :مامان بعداز زهرا نوبت کیه عروسی کنه؟

من : نمیدونم تا ببینیم شاید دایی محسن یا دایی مجید یا آجی افشان یا ....

تارا: مامانی تو روخدا نفر بعدی من باشم !!! تصاوير زيباسازی|www.RoozGozar.com|تصاویر زیباسازیقهقهه

 

اینم عکسهای روز کودک

این بادبادک مامان ساز

درحال دیدن نمایش

عکس با آقا بزهنیشخند

عکس با خانم خروسه !!!

باغچه محوطه سالن نمایش

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (9)

مامان پریسا
19 مهر 92 20:07
چه برنامه ی خوبی واسه بچه ها داشتن. البته بچه های مهد ما رو هم بردن ولی فقط پیش دبستانی ها


خوب تارا هم پیش دبستانی بود دیگه
مامان پریسا
19 مهر 92 20:08
رویا جون من به این راحتی غیرتی نمیشم ولی بیا تو بزرگواری کن و بذار تارا جون عروس بشه به جاش زود نوه دار میشی


آره راست میگی اینم حرفیه
مامان مرضیه
20 مهر 92 9:08
عزیزمو نیگاه چی میگه خو دلش میخواد عروس باشه شمام زحمت بکش یه لباس عروس توپ براش درست کن و بگو اینم عروسی شما کاری ندارهااا
تارا جونم بادبادکت خیلی قشنگ بود دست مامانی درد نکنه که کمکت کردعکساتم مثه همیشه خیلی ناز بودن.


این دخملی ما کلاً عشق عروسی و عروس شدنه تا ماهها بعداز هر عروسی اسم اون عروس روشه و هی لباس عروس میپوشه و بازی میکنه
ممنون خاله جونم
مامان آرشيدا قند عسل
20 مهر 92 11:23
فسقلي نوبت بعدي تو باشي
، لباست مبارك عزيزم و باز هم روزت مبارك


آره خاله مگه من چمه ؟
مرسی عزیزم
مامان آرش و آیناز
21 مهر 92 0:10
بچه ها کلا عشق عروسی هستن حالا تارا جونم دوست داره عروس بشه انشالله بزرگ میشی عروس هم میشی چه جشن خوبی بوده
ღ مامانِ آینده یه فسقـِــلی ღ
21 مهر 92 14:20
ای جااااااااااااااان
چه شیرین زبونی هایییییییییی
چه حرفایییییییییییییییییییییییییییییییی
عجب عروس ِ آینده ایییییییییییییییییییییییییییییی

خیلی خیلی خوشم اومد....
و باز هم از هنرمندی های رویا جون ایندفعه از نوع بادبادک

آقا بزه من عاشق ِ اینجور نمایش ها بودم..آخی
یادش بخییییییییر بچگی هامون...

همیشه خوش باشی نی نیییییییییییی تارا جون.


آره یادش بخیر بچگیهامون....
....بچه بودم بادبادک های رنگیـــ...
....دلخوشی هر روز و هر شبم بود....
...کاری به جز الک دولک نداشتمــ...
...بچه بودم به هیچی شک نداشتمــ!..



...بچه بودم غصه وبال حالم نبود...
هیشکی حریف شور و حالم نبود..
....بچه که بودم اسمون ابی بود...
...حتی شبای ابری مهتابی بود...
...حتی شبای ابری مهتابی بود...

مرسی عزیزم
ღ مامانِ آینده یه فسقـِــلی ღ
21 مهر 92 14:21
راستی، خصوصی


خواهر فرناز
21 مهر 92 20:55
الهی باشم وعروسیت را ببینم
وای چه بادبادکی
چه خوشگله
افرین به مامانی این همه ددر برده دیگه
روزت باز هم مبارک


الهی همیشه زنده باشی گلی
مرسی عزیز
هدیه خدا
22 مهر 92 23:50
نمیدونم باید روز کودکو به تارا جون تبریک بگم یا عروس شدن تارا جون.


عروس شدنو تبریک بگی بیشتر کیف میکنه