شاهدخت تاراشاهدخت تارا، تا این لحظه: 16 سال و 6 ماه و 28 روز سن داره
بهنود جانبهنود جان، تا این لحظه: 6 سال و 29 روز سن داره

دخترم تارا ***پسرم بهنود

12 بهمن و .....

1391/11/14 19:24
نویسنده : مامانی
1,276 بازدید
اشتراک گذاری

 

 به نام خدا

 

سلام به همه دوستای عزیز و گلمون و یه سلام ویژه به تو گل دخترم تاج سرم قلب

این چند روزه از یه طرف سرم شلوغ بود و از طرفی شارژ اینترنتمون هم تمام شده بود و نتونستم برات خاطراتت رو ثبت کنم / چهارشنبه مرخصی گرفتم تا برم بانک دنبال کارهای وامم ساعت هفت و نیم بیدارت کردم لباساتو پوشیدی که ببرمت مهد و از اون ور برم بانک ولی حضرتعالی فرمودین میخوام باهات بیام و باهم رفتیم / کارمون که تموم شد دایی محسن اومد و باهم رفتیم یه کاری داشت بعدش هم رفتیم مغازه تا برای بابایی هدیه بگیریم /

کنجکاو شدی که این هدیه برای کیه ؟ منم بعداز ماجرای لو دادن پارسالت گفتم دایی محسن میخواد یه چیزی بخره !!! (شرمنده دخملی دروغگو) آخه پارسال که باهم رفتیم هدیه گرفتیم قول دادی هیچی نگی تا فردا که بهش بدیمش ولی ... ولی به محض اینکه بابا از سر کار برگشت ، دیدم هی پوزخند میزنی و هی با چشم و ابرو اشاره میکنی خیللللللللللللللی هم تابلللللللللللللو چشمکابرو بردمت تو اتاق گفتم تارا توکه قول دادی ؟!!! گفتی توروخدا ... بهش نمیگم چیزی براش خریدیم فقط بذار یه چیز بهش بگم

منم گفتم باشه ولی لو ندی ها !!! خیال باطل جنابعالی هم با نیش تا بناگوش باز رفتی و فرمودی بابایی فکر نکنی ما امروز برای تولدت چیزی خریدیم ها ... هیچی نخریدیم !!!عصبانیسبزقهقهه

خلاصه ... بعداز بازار رفتیم خونه عمه خانوم  چون کلی مهمون داشت بهش کمک کردیم عصری هم چون باز تبت بالا رفته بود بردمت دکتر و گفت که سینوسهات عفونت کرده و یه سری آنتی بیوتیک نوشت . وای خدا از وقتی رفتی مهد مدام مریضی نمیدونم دیگه چیکار کنم !!!کلافه

پنجشنبه هم که تولد بابایی بود ظهر باعمه و مهموناش رفتیم خونه خاله مرضیه و عصری هم برگشتیم و با کمک همدیگه یه کیک گردویی خوشمزه درستیدیم و حالششششششو بردیم .

وحالا می رسیم به تبریک تولد باباجووووووووووووووووون قلبتشویق

totalgifs.com aniversario gif gif 41.giftotalgifs.com aniversario gif gif 48.giftotalgifs.com aniversario gif gif 41.gif

سالروز تولد قشنگت را با رقص سفید برف ها همچون سفیدی دلت بر اسمان قلبمان جشن می گیریم و صمیمانه فصل شکفتنت را تبریک می گوییم

در ستاره بارانِ میلادت
میان احساس من
تا حضور تو
حُبابی است از جنس هیچ
از دستان من
تا لمس نگاه تو
آسمانی است به بلندای عشق
جشن میلادت را به پرواز می روم
دراین خانگی ترین آسمانِ بی انتها
آسمانی که نه برای من
نه برای تو
که تنها برای “ما” آبیست

 

۩۞۩  سلام عزیزان خیلی خوش آمدید تصاویرشباهنگ Shabahang's Pictures ۩۞۩

 

اینم کیکمون ....

اماده فوت کردن شمعی ...

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (28)

مامان فاطمه
14 بهمن 91 20:00
امیدوارم همیشه خوشی با قلب تان صمیمی باشه. تولدشون مبارک!


ممنون عزیزم
رها
14 بهمن 91 21:33
مامان! دخملمو دیگه نپیچونی ها!
هههههممممممممممم کیک خوشمزه ای به نظر میاد! دست گل مامان و تارا جونم درد نکنه
تولد بابایی هم مبارک باشه
برای تارای گلم که مریضیش زود خوب شه


ممنون آجی رهای خوووووووووووبم دوستت داریم هوارتا
مامان فتانه
15 بهمن 91 0:01
اخیییی این دخملی ما چه بامزست...با حرفی که به بابایی گفته....عزیزم پیش ما هم بیاین


چشم
مامان ترنم
15 بهمن 91 7:52
آخي . چرا تب كردي عزيزم.
تولد بابايي مبارك. ان شاا.. هميشه كنار هم خوش و خرم و خندون باشيد.


ممنون از آرزوی خوبت عزیزم
مامان آرشیدا قند عسل
15 بهمن 91 9:17
هوررررررااااااااااااااااااااااا تولد تولد تولد بابایی مبارکککک!! ای فسقلی شیطون بلا یادم باشه اگه چیزی رو خواستم کسی نفهمه بیام به شما بگم بوسسسسسسسسسسس برای تو عسل خاله گل گلی خاله


ممنون از لطفت دوست خوبم / آره خاله جون دهن دخترم چفت و بست محکمی داره خیالت راحت
مامان مهربد
15 بهمن 91 9:41
تولد همسرتون مبارک باشه امیدوارم سالهای سال باهم زندگی شاد و سلامتی داشته باشین
تارا جون توهم بلایی هاکارت خیلیییییییییییییی باحال بوده


ممنون خانوم گل / آره ضایع کردن مامان خیلی حال داد
مامان پریسا
15 بهمن 91 12:30
سلام رویا جون چه خوب که اومدی دلم حسابی تنگ شده بود. تارا جونم چطوره الان بهتره؟


قربون دلت / نه والله بهبهودی نمیبینم
مامان پریسا
15 بهمن 91 12:31
تولد بابایی مبارک باشه. ایشالله 120 ساله بشن


ممنون عزیزم
مامان پریسا
15 بهمن 91 12:32
ای تارای ناقلا مامانی رو لو دادی هااااا

رویا جون میدونی اون لحظه که شما رو لد داده چه قندی تو دلش آب شده


نه دخترم لو نداده که فقط بار دلشو یه کم سبک کرد تازه بهش هم که نگفت چی براش خریدیم
مامان پریسا
15 بهمن 91 12:33
یه چیزی بگم

با توجه به تورم.....رفتی وام بگیری تا باهاش برای بابایی کیک تولد بخری


ههههههههههههه خخخخخخخخ مردم از خنده اره واقعاً همین فردا پس فرداست که دیگه برای خرید مایحتاج تو یخچالمون هم بریم وام بگیریم
تارا
15 بهمن 91 13:46
سلام!
من تولد خیلی دوست دارم
تولد بابای مبارک!
منم چند روز پیش توسط پسر خاله ام و زنش با یه تولد زودهنگام بسیااااااااااار کیف کردم!
تولد خواهرم بود دیگه واسه منم کادو گرفته بودن!!!!!!!!عین بچه هایی که تولد خواهر بزرگه هست مهمونا واسه کوچیکه هم کادو میگیرن که حسادت نکنه و گریه نکنه حالا بر عکس شده بود واسه خواهر بزرگه کادو آورده بودن که گریه نکنه!!!!!!!!


واااای امان از عصب کشی!خدا رو شکر دندون منو با 5 تا آمپول بی حسی بی حس کرد ولی یکیشو زد کناز دندونم کنار عصب(چون میدونست دندونم بی حس نمیشه)به معنای واقعی داشتم بی هوش میشدم!!همه تنم داشت میلرزید خیلی خودم رو کنترل کردم که نزنم زیر گریه!!!
شنبه هم رفتم 3 تاشو پر کردم خدا نصیب نکنه از عصب کشی بد تر بود!گفت این عصب کشی نیست بی حسی کمتر میزنم 4 تا آمپول زد انقدر درد داشتم دکتره کلافه شده بود!میگفت انقدر اذیت نکن!منم میگفتم خوب درد میگیره!بعد که اومدم خونه تمام دستم کبود کرده بود بس که با ناخن دستم رو فشار داده بودم!!!!خدارو شکر که تموم شد!


اخی عزیزم الان که اینا رو میگی موهای تنم سیخ میشه دردتو خوب میفهمم کشیدم
محمد
15 بهمن 91 15:04
تولد همسری مبارک باد
در کنار هم سالم وشاد باشید


ممنون شماهم سلامت باشید
مادر کوثر
15 بهمن 91 15:18
به به به
مبارکه
بسلامتی
منم جرات نکردم از قبل به کوثر چیزی بگ چون میدونستم لو میده



آره خب تقصیر خودشونه وگرنه ماکه مایل به شفاف سازی هستیم
فرناز
15 بهمن 91 17:48
سلااااام سلااااااااااااااااااام
وااااااااااااااااو تولد داریممممممممممممممم
بدوین بیاین بدویییییییییین
بزن و برقص داریم ما
نیگا می کنین که چی؟
بیاین وسط دیگه
مامان تاراجونی پس آهنگ و ساز و تنبکی لااقل میزاشتی
حالا خود به خودی و با خوندن خودم باید قر بدم
دیدین تو رو خدااااااااااا
حالا بیاااااااا
دست دست
آآآآآآآآآآآ... آ.آ.آ. لای لای لای
لای لای
لی لای لا لای
لای لای
سیا نرمه نرمه سیا توبه توبه..

برم یه کامنت دیگه آخه اینجا فقط قرم میاد


سلام سلام عزیزم حلال زاده ای دختر همین الان داشتم بهت فکر میکردم انرژی که تو کامنتهات هست میترکونه !!1

فرناز
15 بهمن 91 17:57
سلاااااااااام
بازم اومدم
إإإإإإإ غافلگیر شدی؟
خوب اومدم که بگم تولد باباجونی مبارک
با آرزوی بهترین ها برای شما


ممنون از اینهمه مهربونی و شادی که با خودت میاری دوسسسسسسسسست داریم یه عالمه هرچی بگیییم ....
فرناز
15 بهمن 91 18:05
سلامی چند باره
میگم این کیک که 4 قسمته اون قسمت چهارم مال کیه؟
آهاااااااااااان گرفتم
ممنون ممنون
تاراجونی یه کم جمع تر بشین منم بیام آخه میگن تعارف اومد نیومد داره دیگه

نووووووووش جاااااااااااااان





بفرمایید عزیزم قدمت روی چشم این یکی تاریخ انقضاش گذشته ولی شما بیاین من یه خوشمزه ترشو زحمت میکشم از سر کوچه میخرم میارم /
خواهر فرناز
15 بهمن 91 23:30
سلام
ما برگشتیم با 2 تا پست جدید
تولد بابایی مبارک
همیشه تولدا به کام بچه ها تمام میشه
ولی کم کم یادشبدین راز های خانه را نیابد به کسی بگه
فرناز یکمی راه افتاده
اگه بگیم راز کم پیش میاد به کسی بگه اما اگه نگیم به همه لو میده بعدشم میگه خوب نگفتین رازه


ممنون عزیزم
ولی کافیه به تارا بگم این یه رازه دیگه تا لوش نده آروم نمیشه
خواهر فرناز
16 بهمن 91 15:34
سلام
بدو بی با چند تا مطلب تازه اومدیم
بدو که منتظریم


چشششششم
مامان آناهیتا
16 بهمن 91 18:06
سلام عزیزم ببخشید دیر اومدم .
اول از همه تولد مبارک
خوش به حال تارا جون نوش جونت عزیز خاله


سلام گلم مرسی از محبتت
مهسا مامی کیارش
17 بهمن 91 14:44
تارای شیطون ناقلا. واقعا حرف تو دهن این وروجکای شیطون نمیمونه امان از دست شماها.خیلی جالب بود خندیدم
تاراجون تولدت باباییت مبارک عزیزم 120سال زنده باشه و سایه اش بالا سرتون خوشگلم


ممنون عزیزم آره خواهر کاری هم از دستمون برنمیاد فقط سبز میشیم، سرخ میشیم، بنفش میشیم و.....
ستاره زمینی
18 بهمن 91 8:36
مبارک مبارک تولدش مبارک.
ببخشید دیر رسیدیم.
انشالله با دلی خوش تنی سلامت و لبی خندون این روز بزرگ را تا 120 سالگیشان جشن بگیرید.


ممنون دوست جونی خوشگل خانومت رو ببوس عزیزم
خواهر فرناز
20 بهمن 91 9:33
سلام
بدو بیا با 2تا مطلب اومدم
زود باش پاشو تبلی نکن بیا دیگه


ای وای مثل اینکه خیلی دیر شد اخه تازه بیکار شدم و اومدم نت
نرگس مامان طاها و تارا
21 بهمن 91 9:24
واي رويا چقدر خنديدم از بلا بازي اين دخملي...دمش گرم كه اينقدر تابلو سورپرايزتو لو داده...
اميدوارم ساليان سالها با خوشي كنار هم باشيد و هميشه تولد بازيتون به راه باشه


ممنونم دوست خوبم شماهم همواره شاد باشید
مامان پریسا
23 بهمن 91 14:29
رویا جون سلام. شما برای مسابقه دعوت شدی عزیزم.


آخ جون مسابقه مرررررررررررررسی گلی
مهتاب
24 بهمن 91 2:19
تولد عشقت بهت تبریک میگم امیدوارم سه تایی همیشه شاد باشید در کنار هم
راستی خیلی از راز نداری تارا غصه نخور چون همه بچه ها همینطورتند باز خوبه تارا تا آمدن پدرش صبر کرده . دخملی من که منتظر میشه ببینه کی حواسم نیست بره تلفنی موضوع لو بده


گلم مرسی به خاطر آرزوی قشنگت
ای وای از دست این شیطونکها دقیقا حالتو درک میکنم وقتی لو میری!!!!
من
24 بهمن 91 3:10
آق بابا تولدت مبارکا باشه ها

من از وقتی بچه بودم دوست داشتم دوتا خواهر دوقولو داشته باشم اسم یکیشون تارا باشه اسم اون یکی تینا


ممنوناز تبریکتون
چه جالب حالا آرزوتون برآورده شد؟؟؟؟؟
مهتاب
24 بهمن 91 13:26
سلام رویا جونم حال داری بازی کنی بیا وبلاگم


چششششششششششششششم عزیزم اومدم
جشنواره تولید کتابهای صوتی کودکان
24 بهمن 91 14:10
عزیز بزرگوار رویای عزیز
برآنیم تا بزرگترین کتابخانه صوتی برای کودکان و نوجوانان ، بویژه کودکان نابینا را ایجاد کنیم .برای این کار، کافی است یک یا چندین کتاب مناسب کودکان و نوجوانان را انتخاب کرده، آن را بازخوانی نموه و فایل صوتی را برای ما ارسال نمائید و یا اینکه یکی از قصه ها ،داستانها و متل های محلی خود را با زبان و لهجه خود ضبط و به این جشنواره ارسال نمائید.بدین ترتیب شما علاوه بر اینکه در یک حرکت فرهنگی عظیم سهیم شده اید، بی هیچ هزینه ای جزو پدیدآورندگان کتاب کودک می شوید و همچنین در راه حفظ فرهنگ ، زبان و یا لهجه محلی خود گامی بزرگ را می پیمائید.
از شما بزرگوار رسما دعوت به عمل می آید تا در اجرای این جشنواره ، درخواست " همکار افتخاری" ما را پذیرا باشید و با اطلاع رسانی یا هرگونه اقدامی که خود صلاح می دانید، یاری مان نمائید.



چه کارخوبی تاجایی که بتونم کمک میکنم