شاهدخت تاراشاهدخت تارا، تا این لحظه: 16 سال و 6 ماه و 23 روز سن داره
بهنود جانبهنود جان، تا این لحظه: 6 سال و 24 روز سن داره

دخترم تارا ***پسرم بهنود

وابستگی شدید دخترم به ما

1391/3/1 14:03
نویسنده : مامانی
446 بازدید
اشتراک گذاری

zibaبه کمک شما دوستان نیاز دارم

تارا خیلی به ما وابسته است. وابستگی از نوع شدید بدون همراهی ما جایی نمیره ،جایی نمیمونه باید حتماً یکی اسکورتش کنه !!! چند روز پیش پدربزرگ و مادربزرگش خونه ما بودند تاراخانوم در کمال ناباوری اعلام کرد میخواهم بیام خونه تون پیشتون بمونم و شروع کرد به جمع کردن وسایلش ساکشو بست و فرداش که آماده مسافرت بودند اونم با خوشحالی لباس پوشید و کیفشو برداشت و گفت بریم ziba بعدازاینکه بابزرگ اینا هم لباس پوشیدند و گفتند زنگ بزنید آژانس ماشین بفرسته ما بریم ترمینال ، دیدم قیافه دخملی تغییر کرد و اومد سرشو گذاشت تو بغلم و آروم گفت مامان آخه راه دوره من خسته میشم... مامان توهم با ما بیا تا بریم بعد تو برگرد خونه ... بعد یهو اشکاش سرازیر شد و زار زد که مامان من دوست ندارم از تو جدا بشم میترسم ز

این از این ...

دوباره دیروز غروببردمش تو پارک روبروی خونه مون تا با دوستاش بازی کنه بعد از ساعتی که بازی کردند ،مسجد جفت پارک اذان گفت و برای همین هم دوتا دوست تارا گفتند ما میخواهیم بریم مسجد نماز بخونیم که تارا هم با التماس و خواهش از من خواست که اجازه بدم اون هم بره و زود برگرده، مامانی توروخدا...توروخدا...توروخدا...توروخدا...توروخدا...دودقیقه توروخدا... زگفتم باشه برو رفت و من هم جلو درخونه(مسجد روبروی خونه مون هستش) منتظرش ... تا اینکه بعد از پنج دقیقه دیدم همراه خانمی با گریه اومد بیرون(گریه از ته دل)، دویدم طرفش فکر کردم کسی کتکش زده پرسیدم چی شده مامانی زگفت من میترسم دوست ندارم از تو جدا بشم به اون خانم گفتم منو ببر خونه مون!!!!!!

اصلاً اعتماد به نفس نداره نمیدونم چیکار کنم خیلی باهاش صحبت میکنم که مستقل باشه و وبتونه کارهاشو بدون کمک کسی انجام بده ولی افاقه نمیکنه !!!خواهشاً اگه راه حلی دارین بهم پیشنهاد بدین ممنون میشم

هم اکنون نیازمند یاری سبزتان هستیم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)