اولین تابلوی رنگ روغن
به نام خدا
نگارش: 24/3/92
سلام عشق مامان
دیشب یک ساعت نشستم و خاطرات سفرمون به خونه بابابزرگ(بابای من) رو نوشتم ،بعد اومدم ارسال مطلب رو بزنم که یهو کامپیوتر قفل کرد و هرکاری کردم درست نشد تا restart کردم و همه چی پرید.
خــــــــیـــــــــــــــلــــــــــــی حالم گرفته شد.
خوب بگذریم ... الان مراحل کشیدن اولین تابلوی رنگ روغنی که با کمک من کشیدی رو میذارم تا بعد سر فرصت دوباره خاطرات و عکسهای سفرمون رو بذارم.
جونم برات بگه بعداز دیدن یک قسمت از کارتون بره ناقلا که این بره های شیطون بوم نقاشی آقای کشاورز رو خراب کردند و هرکدوم یه طرحی روش میزدند به سرت افتاد که برات بوم بگیرم و تو هم تابلو بکشی... منم که عشق نقاشی و خیلی وقت بود هوس رنگ و روغن کرده بودم برات خریدم و فرداش که از سر کار برگشتم شروع کردیم به کار ، حدود یک ساعتی طول کشید تا شاهکار هنریت رو خلق کردی.
خیلی ذوق کردی و سه روز بعد هم که خشک شد آوردی و زدیش به دیوار اتاق
بدو ادامه مطلب عکسها رو ببین...
البته یه جاهاییش خودم دستتو میگرفتم که بدونی چطوری رنگ کنی
اینم بگم تو عکس خیللللللللللللللی بهتر افتاده
اینم دومین تابلوی رنگ روغن مامان که با استفاده از سی دی های مرحوم باب راس کشیده
خداوند نگهدارت باشه عزیزم و از همه ی بلاها و زشتیها تو را محفوظ بدارد.